گوي بيان 33 :
هجرت
وقتي كه پرستوها
از پاكترين لانهها دل بريدند
تو چرا از قلب من هجرت نكني؟!
تورا بيحركت نخواهم ساخت
كه چون پروانهاي خشكشده
هميشه بماني و تنها به من خيره شوي
نه قلب من لانهاي شيشهاي نيست
آري، رها باش
در رهايي تو و لبخند اشكآلود من
رازي است
كه تنها چشمان تو ميدانند.
" سيما عبداللهي (چاپ شده در روزنامه خبر - شهريور 76 ) "
هجرت
وقتي كه پرستوها
از پاكترين لانهها دل بريدند
تو چرا از قلب من هجرت نكني؟!
تورا بيحركت نخواهم ساخت
كه چون پروانهاي خشكشده
هميشه بماني و تنها به من خيره شوي
نه قلب من لانهاي شيشهاي نيست
آري، رها باش
در رهايي تو و لبخند اشكآلود من
رازي است
كه تنها چشمان تو ميدانند.
" سيما عبداللهي (چاپ شده در روزنامه خبر - شهريور 76 ) "
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی