ارسال توسط Hossein @ ۹:۱۷ قبلازظهر 4 نظر
ای داد، از بیداد ِ دادگر...
سلاخی می گریست...به قناری کوچکی دل باخته بود!
ولي ما رو ياد شازده كوچولو انداختي و گوسفند توي جعبهو اين كه آدمها رو هم اگه ميشد خورد بد نبود
سلامدست شما درد نکنه با این انتخاب های خوبی که کردید.. من که خیلی لذت بردم.اما یک لطفی بکن و رحمی به چشم ما و کمی درشت تر بنویس
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی
اشتراک درپستها [Atom]
4 نظر:
ای داد، از بیداد ِ دادگر...
سلاخی می گریست
...
به قناری کوچکی دل باخته بود!
ولي ما رو ياد شازده كوچولو انداختي و گوسفند توي جعبه
و اين كه آدمها رو هم اگه ميشد خورد بد نبود
سلام
دست شما درد نکنه با این انتخاب های خوبی که کردید.. من که خیلی لذت بردم.
اما یک لطفی بکن و رحمی به چشم ما و کمی درشت تر بنویس
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی